تاملی هستیشناختی دربارۀ بیحجابیِ مجازی بهمثابه آسیب اجتماعی
کد مقاله : 1057-CIPSH-FULL
نویسندگان:
محمدرضا قائمی نیک *
استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه علوم اسلامی رضوی
چکیده مقاله:
جامعهشناسان کلاسیک یا معاصری نظیر دورکیم، مارکس، دارندورف، بوردیو و دیگران به موضوعاتی نظیر خودکشی، فقر، نابرابری، بیکاری، حاشیهنشینی، اعتیاد به مواد مخدر و امثال آنها بهمثابه آسیب اجتماعی پرداختهاند. با اینحال بیحجابی زنان (یا مردان)، برخلاف آنچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است، مورد توجه جامعهشناسان غربی بهمثابه یک ناهنجاری یا آسیب اجتماعی تلقی نشده است. در تاریخ معاصر ایران نیز سیاستهای کشف حجابِ رضاخان پهلوی و واکنش مردم به آن تا به امروز باعث شده تا بیحجابی بهمثابه یک آسیب اجتماعی، اغلب ناظر به بیحجابی زنان در میدان فیزیکی خیابانها، شهرها و دیگرمحافل عمومیِ فیزیکی مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده تا با بهرهگیری از آراء مارتین هایدگر، ژاک دریدا و مکتبفرانکفورتیها به تمایز هستیشناختی بیحجابی در فضاهای سایبری-مجازی (اعم از عکس، فیلم و...) نسبت به فضای فیزیکیِ اجتماعی اشاره شود. نتیجۀ توجه به این تفاوت، آن است که اولاً بیحجابی مجازی، از طریق فرایند اعمال سلطۀ ناخودآگاه بر مخاطب، نوعی آسیب اجتماعی در جامعۀ اسلامی و ایرانی تلقی میشود، زیرا با هویت تاریخی و مبانی آن سازگار نیست و ثانیاً باید به دلیل ماهیت مجازیِ آن، نه تنها از منظر اسلامی، بلکه از منظر عامِ جامعۀ انسانی نیز آسیب اجتماعی محسوب شود.
کلیدواژگان:
بیحجابی، فضای مجازی، آسیب اجتماعی، مبانی اسلامی، جامعۀ ایرانی