منطق حیات اجتماعی بر فرهنگ بنا میشود؛ متناسب با نوع نظام فرهنگی، اهداف، ساختار و محتوای جامعه قابل تعریف شده و تفکیک جامعه به مطلوب و نامطلوب معنا مییابد. بر همین مبنا، تعیین آسیبهای اجتماعی، طبقهبندی و نوع تفسیری که از آنها صورت میگیرد، از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت میشود. لذا در موضوع آسیبشناسی اجتماعی، تعریف معیارها و شاخصهای آسیبهای اجتماعی از موضوعات کانونی است. دو تیپ ایدهآل طیب و خبیثه دو الگوی غالب جامعه در ادبیات قرآنی است؛ خبائث آسیبهایی هستند که طهارت و سلامت جامعه طیب را در مسیر غریزه و الزامات اجتماع جاهلی هدایت میکند. این پژوهش سعی کرده، با روش تفسیر موضوعی و معناشناختی، مفاهیم قرآنی را در چارچوب دستگاه معرفتی قرآن شبکهسازی کرده و متناسب با تصویری که قرآن از جامعه سالم و آسیبدیده ارائه مینماید، معیارها و شاخصهای آسیبهای اجتماعی را استنباط کند. کلیه مباحث در دو سطح دستهبندی شدهاند؛ در سطح معیارهای تشخیص، اصول سهگانه: حق، عدالت و همبستگی تحلیل گردیده و درواقع، منطق فهم و تشخیص آسیبها منقح شده است و به منظور طبقهبندی و رتبهبندی آسیبها، شاخصهای نهگانهای عمدتا ناظر به اصول معیاری، استنباط و صورتبندی گردیده است که با ارجاع به مجموع آنها، چیستی، پیامدها و منطق کنترل آسیبها نیز فهمپذیر شده است.